فه» و­«تعلیم و­تربیت» از همان ابتدا چالش برانگیز بوده است. مثلاً یکی از چالشهای مطرح در مورد آن این است که فلسفه یک حوزه نظری و­تئوری محض است و­تعلیم و­تربیت یک حوزه کاربردی و­عملی می باشد که کنار هم قرار گرفتن این دو باید تبیین شود (میرزامحمدی، 1386) .

 

تعلیم و­تربیت یا همان آموزش و­پرورش از مسائل اساسی زندگی انسان است که باید هدف و­مقصدی داشته باشد. جوامع انسانی به هنگام طرح و­سامان بخشیدن سازمان آموزش و­پرورش، مجموعه هدفهایی را معین می سازند که نشانه جهت یابی و­اتخاذ موضع نظری از جانب یک جامعه در مورد مسائل اساسی معنوی و­مادی، فرهنگی و­تربیتی و­اجتماعی و­اقتصادی است. این جریان همانا پرداختن به فلسفه آموزش و­پرورش است که در زمان ما در سرلوحه قوانین تربیتی کشورهای جهان به صورت سیاست فرهنگی و­تربیتی درج شده است ( نلر، 1377). تعلیم و­تربیت حوزه وسیعی دارد و­هر جامعه­ای با توجه به ارزش ها و­فرهنگ خود  نظام تعلیم و­تربیت را پایه گذاری می کند.

 

فلسفه تعلیم و­تربیت بطور رسمی مربوط به قرن بیستم است اما استفاده از فلسفه در پاسخ گویی به مسائل ناشی از آموزش و­پرورش مدرسه­ای، موضوع جدیدی است (کامینسکی، 1988). که وظیفه آن، تجزیه و­تحلیل و­توضیح هرگونه فعالیت تربیتی است که نظام اجتماعی معین انتخاب کرده است و­بررسی انتقادی هدف ها و­روش هایی است که در فعالیت هایی تربیتی مورد استفاده قرار می گیرند. پس فلسفه آموزش و­پرورش فقط جنبه نظری ندارد که  دور از عمل تربیت باشد و­نقش موثری در کیفیت آن ایفا نکن1د بلکه ارزشها، هدف ها و­روش های آموزش و­پرورش را با توجه به فرهنگ و­نیازمندی های فرد و­جامعه مورد تحلیل قرار می دهد و­براساس یافته های روانشناسی و­آموزش و­پرورش جدید، معلمان را در عمل تربیتی راهنمایی می کند (بنی سی و دوایی، 1387).

 

آموزش و­پرورش همواره بعنوان رکن اساسی جامعه و­زمینه بوجود آوردن رشد و­پیشرفت برای یک نظام و­کشور تلقی می گردد. انسانها از دیرباز آموخته اند که با یکدیگر در تعامل بوده و­ارتباط داشته باشند تا از این طریق بتوانند مشکلات زندگی خود را حل نمایند و­از آنجا که علم پیشرفت نموده این ارتباط در ابعاد گوناگون گسترش یافته و­جنبه بین المللی یافته است و­داشتن ارتباط جهانی و­از طرفی رسیدن به پیشرفت در مورد نظام آموزشی مستلزم مطالعه نظام آموزش و­پرورش کشورهای دیگر و­دستیابی به نوآوریها و­روشهای آنها دارد ضرورت بررسی فلسفه تعلیم و­تربیت کشورها را مشخص می گردد.

 

اما با وجود مطالعات بسیاری که در زمینه فلسفه تعلیم و تربیت انجام گرفته است این بحث هنوز جای کار بسیار دارد خصوصاً وقتی که مقایسه فلسفه تعلیم و­تربیت چند کشور در پژوهشها چندان مورد توجه قرار نگرفته، در این راستا چندین پژوهش انجام شده است که بطور اختصار ذکر         می شود.

 

بهشتی(1385) در مقاله علمی-­پژوهشی با عنوان «فلسفه تعلیم و­­تربیت در جهان امروز»، فلسفه تعلیم­و­تربیت را از دو منظر: 1- «دیدگاههای فیلسوفان در باب تعلیم و­تربیت» 2- «یک رشته تحصیلی» بررسی نموده است. لطف­آبادی(1386) نیز در مقاله پژوهشی خود با عنوان «رویکردی نو به فلسفه تعلیم و­­تربیت» بیان نمود که: اگر تعلیم و­­تربیت ما بر فلسفه­ای روشن و­رهایی­بخش متکی باشد، کودکان و­نوجوانان و­جوانان ایران خواهند توانست در مورد دیدگاه­های متفاوت و­در مورد معنای زندگی خود در محیط محلی و­ملی و­جهانی، به­درستی بیندیشند و­مهارت­های خود را برای زندگی انسانی گسترش دهند. میرزامحمدی(1390) در مقاله علمی پژوهشی با عنوان «بررسی و­نقد رویکردهای  پژوهش تطبیقی در فلسفه تعلیم و­تربیت»، مشکلات فلسفه تعلیم و­تربیت تطبیقی و­نگاه­های مختلف در پژوهش­های تطبیقی را مطرح نموده و­سپس به دو رویکرد تاریخی و­پدیدارشناختی در پژوهش های تطبیقی فلسفه تعلیم و­تربیت اشاره داشته و­رویکرد سومی را که ترکیبی از دو رویکرد پیشین است مورد تایید قرار داده است. شعبانی ورکی و­محمدی چابکی(1387) درمقاله­ای پژوهشی تحت عنوان «تاریخ فلسفه تعلیم و­تربیت در ایران» به این یافته رسیدند که با وجود  انتشار آثار بسیار در زمینه­ی فلسفه تعلیم و­تربیت در ایران، فیلسوفان تربیتی کشورمان  بیشتر به سودآوری فلسفه برای معلمان و­دانش­آموزان گرایش داشته­اند. ولی باید فهم مبانی فلسفی تعلیم و­تربیت و­نه صرفاً بهبود عمل آموزش باید در کانون توجه متخصصان این رشته قرار گیرد.الیاس (1382) در مقاله خود  با عنوان «فلسفه تعلیم و­تربیت قدیم و­معاصر» به بیان خلاصه­ای از تاریخچه فلسفه تعلیم و­تربیت و­رابطه بین فلسفه و­تعلیم و­تربیت می­پردازد.

 

بررسی پژوهش­های ذکر شده نشان می­دهد با وجود مطالعات گسترده­ای که پیرامون فلسفه تعلیم و­تربیت صورت گرفته، به آن در زمینه مقایسه کشورهای مختلف توجه چندانی نشده است و­این درحالی است که ضرورت آن امروزه بخوبی آشکار گردیده است.

 

«از طرفی فلسفه آموزش و­پرورش به فرایند آموزش و­پرورش در جامعه جهت می دهد و­هرگونه فعالیت تربیتی در یک جامعه وقتی سود بخش و­موثر خواهد بود که بر فلسفه روشن مبتنی باشد» (مغنیان، 1384 :183). خصوصاً در جوامع امروزی که روز به روز شاهد پیچیدگی هر چه بیشتر و­تخصصی شدن امور هستیم آموزش مهارتها و­تخصص­های لازم برای بهتر زیستن و­فعالیت در چنین عرصه های پویا و­متحول، یکی از ارکان اصلی هر نظام اجتماعی به شمار می رود. شکل گیری عصر اطلاعات و توسعه روابط بین کشورها و­ملت ها و­پیدایش اشکال جدید آموزش نظیر آموزش مجازی و­از راه دور، سیاستگذاری دقیق آموزشی و­برنامه ریزی در سطوح و­حوزه­های مختلف نظام آموزشی را به یکی از سرنوشت سازترین حوزه ها مبدل نموده است (نگاهداری، 1384). همه موارد ذکر شده بنحوی برگرفته از فلسفه تعلیم و تربیت است که، ضرورت و­جایگاه مطالعه فلسفه تعلیم و­تربیت کشورهای مختلف را برای ما مطرح می نماید.

 

از آنجا که نظام آموزشی هر کشور برگرفته از فلسفه تعلیم و­تربیت آن به عنوان عنصری جهت دهنده است لذا بنظر می رسد در کنار مطالعه آموزش و­پرورش کشوها، بررسی فلسفه تعلیم و­تربیت آنها امری لازم و­اجتناب ناپذیر است. بنابراین در این تحقیق سعی شده که ابعاد گوناگون نظام آموزشی و­فلسفه تعلیم و­­تربیت کشورهای مختلف مورد توجه قرار گیرد و­از تجارب آموزشی آنها در بهینه سازی نظام آموزشی کشور استفاده شود ولی این مطلب هرگز به این مفهوم نبوده که باید در فلسفه تعلیم و­تربیت به تقلید کورکورانه از کشورهای دیگر بپردازیم بلکه برای بهره گیری مفید از آنها باید آن را با شرایط نظام آموزشی کشورمان منطبق سازیم و­سپس راهکارهای مناسب برای  بهبود نظام آموزشی کشورمان را  از دل آنها بیرون بکشیم. در این راستا این تحقیق در پی پاسخ به این سوالات است که جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و تربیت در کشور ایران نسبت به کشورهای دیگر چگونه است و­چگونه می توان با مطالعه فلسفه تعلیم و­تربیت کشورهای دیگر، راهکارهایی جهت بهبود نظام آموزشی ایران در جهت مطلوب ارائه نمود؟

 

1-2 اهمیت و­ضرورت تحقیق

 

1-2-1فواید نظری تحقیق

 

1)آگاهی از جایگاه فلسفه تعلیم و­تربیت در کشور ایران

 

2) آگاهی از فلسفه تعلیم و­تربیت کشورهای مختلف و­جایگاه آن در نظام آموزشی

 

3) توسعه دانش و­چهار چوب نظری پیرامون فلسفه تعلیم و­تربیت

 

1-2-2فوایدکاربردی تحقیق

 

1)برای انجام تغییرات در وضع موجود دستگاههای تربیتی کشور به ما کمک می نماید.

 

2) می تواند برای استفاده سیاستگذاران و­­تصمیم گیرندگان در حوزه عمل منبع اصلی بهره­گیری قرار­گیرد.

 

3)به علت نقش جهت دهی فلسفه در فرایندهای مختلف آموزشی از جمله تدوین  اهداف، روشها و­ارزشیابی، کمک می نماید.

 

4)به معلمان و­اساتید در زمینه اتخاذ روشهای گزینش فلسفه تعلیم و­تربیت صحیح کمک نماید.

 

1-3 اهداف تحقیق

 

1-3-1 هدف کلی:

 

آشنایی با جایگاه و نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشورهای مختلف در نظام آموزشی آنها و­بهره گیری از تجربیاتشان  متناسب با جمهوری اسلامی در آموزش و­پرورش کشور ایران

 

1-3-2 اهداف جزیی:

 

1)جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشور انگلستان

 

2) جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشور آمریکا

 

3) جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشور ژاپن

 

4) جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشورآفریقای جنوبی

 

5) جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت کشور ایران

 

1-4 سوالات تحقیق

 

1-4-1 سوال اصلی:

 

فلسفه تعلیم و­تربیت در نظام آموزش و­پرورش کشورهای منتخب چه نقش و­جایگاهی دارد؟

 

1-4-2 سوالات فرعی:

 

 

    • جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت در نظام آموزش و­پرورش کشور انگلستان چگونه است؟

پایان نامه

 

    • جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت در نظام آموزش و­پرورش کشور آمریکا چگونه است؟

 

    • جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت در نظام آموزش و­پرورش کشور ژاپن چگونه است؟

 

    • جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت در نظام آموزش و­­پرورش کشور آفریقای جنوبی چگونه است؟

 

  • جایگاه و­­نقش فلسفه تعلیم و­­تربیت در نظام آموزش و­­پرورش کشور ایران چگونه است؟

 

1-5 تعریف اصطلاحات متغیرهای تحقیق

 

1-5-1 فلسفه:

 

لغت فلسفه، لفظی یونانی می­باشد که از دو کلمه «فیلو» و­«سوفیا» ترکیب یافته است فیلو به معنای دوستدار و­سوفیا به معنای دانش می باشد از این رو فلسفه به معنی دوستداری دانایی است. بنابراین در تعریف فلسفه و­بنیاد آن فلسفیدن می­توانیم بگوییم: «فلسفیدن حالتی از زندگانی است که رنگ ممتاز آن توجه به شناسایی است و­فلسفه نتیجه حالت فلسفیدن است» (نقیب­زاده ، 1387­: 14-10).

 

1-5-2 فلسفه تعلیم و­تربیت:

 

فلسفه آموزش و­پرورش، یکی از رشته­های مستقل معرفت است که از ماهیت، مبانی، مفروضات و­اهداف آموزش و­پرورش و­طرق تحقق اهداف بحث می کند (اسمیت،1370). فلسفه آموزش و­پرورش در دو معنا به کار می رود، نخست در معنای ژرف و­گسترده که همان رو کردن به پرسشهای بنیادی است درباره انسان، تکامل و­سرنوشت او است. در این معنا هر فلسفه ای که تکیه آن بر انسان است می­توانیم گونه ای فلسفه تربیت بشماریم. این فلسفه گسترده شمرده می­شود چون همه دوره­های زندگانی را در برمی­گیرد و­از طرفی ژرف است زیرا همانا روکردن به حقیقت «انسان» و­«بودن» است. اما آنچه فلسفه آموزش و­پرورش نامیده می شود بیشتر جنبه­ای است از فلسفه که به آموزش و­پرورش در معنی محدود و­رسمی می پردازد. در این معنی کار آن بیش از هرچیز سنجش آموزش و­پرورش سازمان یافته­ای است که مقصد آن آماده کردن نوآموزان است برای زندگانی. به همین دلیل پرسش­های آن بیشتر درباره برنامه، هدف روش و­بنیادهای فهمیدنی آنها است (نقیب زاده،1387).

 

1-5-3 نظام آموزشی:

 

«مجموعه­ای از عناصر آموزشی است که با هم تعامل دارند و­در جهت رسیدن به اهداف مشخصی با یکدیگر همکاری دارند که هر­نظام آموشی دارای ابعاد: درون داد، فرایند و­برون داد است»(فرمهینی فراهانی،1384: 32).

 

1-6تعریف عملیاتی

 

1-6-1جایگاه و­نقش فلسفه تعلیم و­تربیت:

 

در این تحقیق منظور از جایگاه فلسفه تعلیم و­تربیت، اهمیتی است برای آن در نظام آموزشی قائل می­شوند که براساس آن فلسفه تعلیم و­تربیت جهت دهنده است یا به عنوان صافی (فیلترلینگ) در نظر گرفته می­شود. نقش فلسفه تعلیم و­تربیت شامل: تأثیر آن بر روی هدف، محتوا و­برنامه درسی، ارزشیابی و­روش تدریس در نظام آموزشی می­باشد.

 

 

 

 Kaminsky-1988

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...