" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – قسمت 6 – 7 " |
“
از طرف دیگر، IVF با تخمکدهنده از خانم جوان خیلی موفقیتآمیز است و میزان حاملگی فرد گیرنده به افزایش سن، کاهش چندانی ندارد. انتقال همزمان چند رویان به رحم فرد منجر به افزایش میزان حاملگی و چند قلویی میشود و چند قلویی به نوبه خود با افزایش میزان نوزاد نارس و عوارض ریوی و نورولوژی همراه است.
در ابتدا از IVF برای نازایی به علت مسدود بودن لولههای خانم، جهت ایجاد ارتباط بین گامتهای زن و مرد استفاده میشد اما بعدها برای علل نازایی مردانه نیز استفاده شد.
در مورد انتخاب بیماران مناسب جهت IVF سن عامل مهمی تلقی میگردد. میزان تولد زنده با IVF در خانمهای بالای ۳۹ سال بسیار کم است. در این گروه میزان بالایی از سقط خودبهخود دیده میشود، بهعلاوه پاسخ نامناسب به تحریک تخمکگذاری در این گروه سنی بالاتر است. میزان موفقیت IVF به تعداد جنینهایی که به حفره رحم منتقل میشوند بستگی دارد. زمانی که تنها یک جنین منتقل شود میزان موفقیت ۱۰ تا ۱۵ درصد است. وقتی ۲ جنین منتقل شود این موفقیت به ۳۳% میرسد و درصورتی که تعداد جنینها بیش از ۲ باشد، میزان موفقیت بیشتر نمیشود.
در زمینه IVF روش دیگری که به کار میرود(GIFT)[105] است. در این روش تا مرحله خارج نمودن اووسیتها مشابه IVF است اما لقاح در آزمایشگاه انجام نمیگیرد بلکه اووسیتها و اسپرمها فورا به داخل رحم بازگردانده میشوند و لقاح در همانجا صورت میگیرد. در مواردی که آزمایشگاه جنینشناسی وجود ندارد و یا مسائل مذهبی و اخلاقی که مانع پذیرش IVF میشود، این روش مناسب است، چراکه لقاح در داخل بدن خانم انجام میشود(پژوهشکده رویان).
۲-۵ ناباروری
مشکل ناباروری به قدمت بشریت است(ویلیامز[۱۰۶] و پاور[۱۰۷]،۱۹۷۷). ناباروری یکی از تلخترین تجربه های زندگی و مشکلی شایع است(نجمی و همکاران،۱۳۸۰) که قابل مقایسه با مرگ یکی از بستگان درجه اول که واکنش سوگ را بهدنبال دارد توصیف شده است(بشارت، ۱۳۷۹) همچنین طبق گفته کدوم و همکاران، ۱۹۹۰ و اسکارف و وشل، ۲۰۰۰؛ قابل مقایسه با مرگ فرزند یا همسر است. تجربه ناباروری که برخی آن را بحران ناباروری(گیبسون و مایرز[۱۰۸]، ۲۰۰۰) نام نهادهاند با استرسهای فیزیکی، اقتصادی، روانشناختی و اجتماعی همراه است(گیبسون[۱۰۹] و مایرز، ۲۰۰۲) چالشی فیزیکی و روانشناختی است(میایلت[۱۱۰]، ۲۰۰۲) که تمامی جنبههای زندگی فرد را تحتتأثیر قرار میدهد(گیبسون و مایرز، ۲۰۰۰). شاید بتوان گفت ناباروری یکی از عمدهترین وقایع استرسزا در زندگی افراد نابارور است(خسروی، ۱۳۸۰). تجربه ناباروری منجر به حس از دستدادن[۱۱۱] میشود که این حس برای زوج محسوس و یا نامحسوس است. محسوس مانند شکست در فرایند پزشکی و سقط جنین و نامحسوس مانند احساس نامطمئن از نتایج(دیاموند[۱۱۲] و همکاران،۱۹۹۹). همان طور که با هر از دست دادن غصهدار میشویم، عزاداری برای کودک متولد نشده پیچیده است. تا از دستدادن واقعی نباشد کسی نمیتواند سوگواری کند. بنابرین بسیاری از این زوجها در برزخ هستند و از دست دادن مبهم یکی از زیانهای استرسزایی است که زوج میتواند تجربه کند(باس[۱۱۳]،۱۹۹۹).
افرادی که تحت فشارهای عمده و مزمن قرار گرفته باشند بیش از همکاران در معرض ابتلا به بیماریهایی مانند افسردگی، اضطراب، اعتماد به نفس پایین و نارضایتی قرار دارند(خسروی، ۱۳۸۰). شواهد بالینی و تجربی بسیاری نشان میدهند که ناباروری به عنوان یک عامل فشارزا موجب بروز انواع اختلالات روانی یا رفتاری در شخص نابارور میگردد(بشلیده، مکتبی و تقیپور، ۱۳۸۰).
بررسیها نشان میدهند افراد نابارور از اضطراب، افسردگی و ترسهای مختلف که مرتبط با عارضهشان است رنج میبرند. همچنین این افراد از تصویر مثبت نسبت به خود و عزت نفس بالایی برخوردار نیستند و مشخصههایی از قبیل عدم ابراز وجود و خود تحقیری دارند. افراد نابارور دارای افکار و رفتارهایی چون انزوا طلبی، احساس گناه، بدبینی، پرخاشگری، خصومت، یأس، ناامیدی و غیره میباشند(بشلیده و همکاران، ۱۳۸۰).
اکثر زوجین اطلاعات کمی درخصوص ناباروری و درمانهای آن دارند، بنابرین در ابتدا وارد درمانهای پزشکی میشوند و از انجا که این درمانها زمانبر است دچار استرس میشوند. ارتباط بین استرس و ناباروری اغلب یک سیکل معیوب را تشکیل میدهد و یکدیگر را تشدید میکنند. زوجین ناباروری که خود را علت ناباروری میدانند، خود را سرزنش کرده و این وضعیت باعث افزایش استرس شده و در نتیجه مشکل را حادتر میکند(اریکا[۱۱۴]،۲۰۰۲). همچنین ارتباطی ویژه بین استرس روحی و ناباروری تعریف و مورد بحث قرار گرفته است، بهصورتی که در طی زمان شواهد در حال افزایش و متعددی در خصوص تقلید علایم نازایی در استرس به دست آمده است(اختری و همکاران،۱۳۹۲). حتی سطح مثبتاندیشی فرد و درجه انطباق وی با محیط و مسائل اطرافش از موارد حائز اهمیت قلمداد شده است(لیت[۱۱۵] و همکاران،۱۹۹۲).
در سالهای ۱۹۴۰ و ۱۹۵۰، بیان شده است که ناباروری ممکن است نتیجهای از طرد مادری ناهوشیار[۱۱۶] ، زنانگی نابالغ[۱۱۷] یا تعارضات هویت جنسی باشد. در همین زمان، تقریبا ۵۰ درصد همه ناباروریها دلیل پزشکی نداشتند و این چنین فرض شد که چنین آسیب شناسیهای روانی میتواند برای ناباروری ماشهچکان باشند. در دهه ۷۰ میلادی فشار ناشی مشکلات روحی، جزء علل ناباروری بوده است(همربرنز[۱۱۸]،۲۰۰۶). اگر چه ارتباط بین استرس روانی و ناباروری مطرح شده است اما شواهدی زیادی(لیت، تنن، آفلک و کلاک[۱۱۹]، ۱۹۹۲؛ لنکستل و بویوین[۱۲۰]، ۲۰۰۵) وجود دارد که مکانیسمهای مقابلهای فردی، مقدار حمایت، سطح امیدواری و انعطافپذیری[۱۲۱] عوامل مهمی هستند که بر استرس ناباروری تأثیرگذار هستند(ثرن[۱۲۲]،۲۰۰۹).
اخیراً بیشتر به مدلهای کلگرانه توجه میشود تا فقط به دلایل سایکوپاتولوژی. این مدلها شامل جنبههای بیولوژیکی، روانی و اجتماعی است. مهمترین دلایل فیزیکی شامل جنبههای پزشکی است، واکنشهای فردی به ناباروری مثل افسردگی و اضطراب جزء جنبههای روانی است و کاربردهای اجتماعی مانند برچسب زنی و تابو که جنبه اجتماعی است با ناباروری مرتبط است(ثرن، ۲۰۰۹). ناباروری میتواند باعث بحرانها و فشارهای روانی نظیر افسردگی، اضطراب، استرس، مشکلات بینفردی، خشم سرکوب شده، ناامیدی، احساس پایین بودن نسبت به همکاران و احساس گناه به طور ناخودآگاه گردد(طلائی و همکاران، ۱۳۹۳).
با رشد درمانهای ناباروری و روشهای پیچیدهتر، استرس به همان اندازه افزایش یافته و میتواند بر نتایج درمان نیز تأثیر بگذارد. مطالعات زیادی در مورد این موضوع وجود دارد و دو سوم از مطالعات رابطه معناداری بین استرس و نتایج درمانی نشان میدهند(احسان پور[۱۲۳] و همکاران، ۲۰۰۹). استرس که به عنوان یکی از جنبههای روانشناختی در طول درمان ناباروری ایجاد میشود، خود کانون بعضی از تحقیقات بوده است(مایلت[۱۲۴]، ۲۰۰۲).
“
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1401-09-21] [ 07:07:00 ب.ظ ]
|