آموزش رفتار درمانی شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده |
از طرفی دیگر از میان درمانهای جدید بکار رفته برای دردهای مزمن ، استرس زدایی مبتنی حضور ذهن از جمله درمان های موسوم به ”موج سوم“ رفتار درمانی است که تحول نوینی در عرصهی رواندرمانگری در قرن حاضر به شمار میرود، و در عین حال که تاکید کمتری بر تغییر شناختی میکند، درمانی مقرون به صرفه نیز میباشد. در مقابل درمانهای شناختی رفتاری که تأکید بر تغییر محتوای افکار دارد؛ استرس زدایی مبتنی بر حضور ذهن مهارتهایی را به بیماران میآموزد که به آنها اجازه میدهد تا جریانات شناختی “خودکار” و همیشگی را “از فراموشی درآورند” و راه جدیدی به بیماران میآموزد تا از الگوهای شناختی ناکارآمد رها شوند (سگال، ویلیامز و تیزدل، 2002؛ ایسندراث، چارتیر و مکلین، 2011).
حضورذهن به عنوان حالتی از آگاهی، بدون قضاوت و متمرکز بر خود مشخص شده است. این حالت در تقابل با تفکر متمرکز بر گذشته به خصوص در بیماران مبتلا به افسردگی و تفکر متمرکز بر آینده در مبتلایان به اضطراب میباشد. حضورذهن، شامل آموزش افراد به یک نگرش جدید، پذیرش بدون قضاوت، نزدیک شدن به احساسات، افکار و حسهای بدنی برای خلاص شدن از حالات خلقی منفی است (ایسندراث و همکاران، 2011). پژوهشگران نشان می دهند که افزایش حضور ذهن با انواع پیامدهای سلامتی، نظیر کاهش درد (کابات زین، 2003)، اضطراب و افسردگی (کابات زین، مشن، کرستلر، پترسون، فلچر و همکاران، 1992)، خوردن مرضی (کریستلر، 1999) و استرس (اسپکا، کارلسون، گودی، انگن، 2000) ارتباط دارد.
توجه به عوامل روان شناختی و عوارض درد همچون غیبت از کار، روی آوردن به مصرف سیگار، اشکال در خواب و خستگی ناشی از درد، هنوز مورد غفلت قرار گرفته است و مطالعه کاملی در مورد کاهش مشکلات بالینی ناشی از درد مزمن در ایران انجام نگرفته است.
بنابراین، با توجه به مبانی ارائه شده مبنی بر اینکه درد مزمن به عنوان یک رویداد تنیدگی زا، سبب فراخوانی واکنش های روانشناختی می شود. همچنین با توجه به اثبات سودمندی رفتار درمانگری شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در بسیاری از بیماری های مزمن جسمانی هدف این پژوهش کاربرد این مداخله های درمانی در کاهش خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن می باشد. بنابراین پژوهش حاضر در تلاش برای یافتن پاسخ به این سؤالات است که آیا آموزش رفتار درمانی شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن موثر است؟
۳-۱- اهمیت و ضرورت پژوهش
دردهای مزمن یکی از مهمترین معضلات پزشکی در جهان هستند که سالیانه میلیون ها نفر دچار آن می شوند ولی درمان مناسبی دریافت نمی کنند . در سراسر دنیا دردهای مزمن مهمترین علت رنج و معلولیت انسان بوده است و به طور جدی بر کیفیت زندگی افراد بشر تاثیر می گذارد(لوسر و همکاران، 2002).
درد یکی از شایع ترین پدیده هایی است که افراد را وادار به درخواست کمک از نظام های مراقبتی، بهداشتی و درمانی می نماید و نه تنها با تنیدگی و ناراحتی ایجاد شده توسط درد، بلکه به واسطه پیامدهای تنیدگی زای دیگری که برای فرد دردمند دارد، از قبیل هزینه های درمانی و پیامدهای شغلی و خانوادگی، وجوه گوناگون زندگی فرد را تحت تأثیر قرار می دهد(شاکری، شهیری و روشن، 2007). به همین دلیل بعد از حفظ جان بیمار، تسکین درد از مهمترین اولویتهای پزشکی به شمار می رود و تلاش های بسیاری برای درد و کنترل آن صورت گرفته است(جهانگیری، منتظری و محمدیانف 2007).
درد مزمن، دردی است که طی شش ماه گذشته، دست کم به مدت سه ماه، هر روز ادامه داشته باشد(کرومبی و اوکلی، 1999). پژوهش های انجام شده در ایران، شیوع درد مزمن مستمر را در جمعیت عمومی بزرگسال(18 تا 65 سال) از 9 تا 21 درصد گزارش کرده اند(عسگری و همکاران، 2002؛ غفاری و همکاران، 2006). گزارش کرده است. درد مزمن اغلب در توانایی شخص برای انجام فعالیت های گوناگون زندگی تداخل ایجاد می کند. بر طبق بررسی های انجام شده توسط انجمن جهانی مطالعه درد(2003)، بین 33 تا 50 درصد از مبتلایان به درد مزمن، برای انجام فعالیت های معمول روزانه کم توان یا ناتوان می شوند، بنابراین انجام مداخله ای برای کاهش عوارض حاصل از درد مزمن لازم و ضروری است همچنین می توان یافته های بدست آمده از این پژوهش را در اختیار روانشناسان و مشاوران قرار دارد تا برای ارتقای کیفیت زندگی و کاهش خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن استفاده کنند.
علاوه بر مورد ذکر شده، درمان شناختی رفتاری و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن به عنوان یک مداخله غیر فیزیکی و فاقد عوارض برای درد مزمن، توجه پژوهشهای مختلفی را به سوی خود جلب کرده، که همگی نشان از اثر بخشی این درمان ها بر کاهش درد مزمن و یا حتی سایر نشانگان و عوارض درد مزمن را داشتهاند. اما به دلیل نوپایی تحقیقات و نیز عدم وجود طرح درمان واحد برای درد مزمن ، پژوهشگران از روشها و تکنیکهای متفاوتی در مطالعات خویش استفاده نموده که میزان اثر بخشی درمان شناختی رفتاری(گیون و همکاران، 2004؛ جلیسن، ورهاگن و بلیجنبرگ، 2007؛ کوکبوم، آبوت و وانتا، 2010؛ هیجانگ، یونجانگ، سوک و یونگسوک، 2011؛ وان و همکاران، 2012) و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در آنها متفاوت ذکر شده است. عدم استفاده از تکنیکهای کارآمد این دو روش برای درمان خستگی، باعث کاهش اثر بخشی این درمان ها میشود. همچنین طبق جستجوی انجام شده در این پژوهش، در ایران مطالعهای مبنی بر تاثیر مداخلات شناختی رفتاری و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن انجام نشده است. در یک جمع بندی کلی میتوان چالشهایی که ضرورت این پژوهش را بیان میکند اینگونه نام برد: 1- تکرر کم پژوهشها در زمینه اثر بخشی درمان شناختی رفتاری و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن بر خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن و نیاز به تایید بیشتر، 2- نوپایی تحقیقات و عدم شناخت تکنیکهای کارآمد و نامشخص بودن تعداد جلسات مناسب برای درمان، 3- عدم وجود پژوهش بومی (که در تناسبات نژادی و فرهنگی کشور مورد تایید قرار گرفته باشد) و 4- بررسی اثربخشی درمان شناختی رفتاری و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مورد نظر.
۱-۴- اهداف پژوهش
پژوهش حاضر به منظور دستیابی به دو هدف اصلی زیر طرح گردید:
– ارزیابی اثربخشی آموزش رفتار درمانی شناختی در خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن
– ارزیابی اثربخشی درمان استرس زدایی مبتنی حضور ذهن در خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن
۱-۵- فرضیههای پژوهش
فرضیه اول: آموزش رفتار درمانی شناختی خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن را کاهش می دهد.
فرضیه دوم: درمان استرس زدایی مبتنی حضور ذهن خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی بیماران مبتلا به درد مزمن را کاهش می دهد.
۱-۶- تعاریف نظری و عملیاتی متغیرهای پژوهش
آموزش رفتار درمانی شناختی
نظری: آموزش رفتار درمانی شناختی (CBT) تلفیقی از رویکردهای شناختی و رفتاری است. در این روش به بیمار کمک میشود تا الگوهای تفکر تحریف شده و رفتار ناکارآمد خود را تشخیص دهد. برای این که فرد بتواند این افکار تحریف شده و ناکارامد خود را تغییر دهد،از بحثهای منظم و تکالیف رفتاری دقیقاً سازمان یافته استفاده میشود.در جنبههایی از درمان، تاکید عمدتاً رفتاری و در جنبههای دیگر عمدتا شناختی است (ﺳﺎﻟﮑﻮوﺳﮑﯿﺲ، 1989).
عملیاتی: درمان در 12 جلسه درمانی انجام میشود و از تکنیکهای آموزش حلمسئله، بازسازی شناختی، ورزش، برنامهریزی فعالیت و استراحت، آموزش مسائل خستگی و مشاوره حمایتی استفاده میشود.
درمان استرس زدایی مبتنی حضور ذهن
نظری: عبارت است از شکلی از کنترل توجه که از طریق تمرین های فکری رشد کرده است. حضور ذهن روش خاصی از توجه است که بوسیله کابات-زین به عنوان ” آگاهی ای که از توجه به خواست و هدف و توجه غیر قضاوتی در گشودگی به تجربه در لحظه ی حال نشات می گیرد” توصیف می شود. چناچه کابات زین می گوید توجه به طریق خاص ، معطوف به هدف و بدون داوری است. در حضور ذهن فرد می آموزد که در هر لحظه از حالت ذهنی خود آگاهی داشته باشد و توجه خود را به شیوه های مختلف ذهنی خود متمرکز کند.
عملیاتی: درمانی است که طی یک دوره 12 جلسه ای به آزمودن ها آموزش داده می شود تا آنها بتوانند با استفاده از روشهای مقابله ای به طریق ذهن آگاهی و تنش زدایی عضلانی و مراقبه، به مهارتهای لازم جهت مواجهه با استرس دست یابند. برای تهیه برنامه از بسته ی درمانی استرس زدایی مبتنی بر ذهن آگاهی کابات زین 1990 استفاده خواهد شد.
خستگی درد
نظری: خستگی درد به یک حالت پایدار که حاصل درد و یا حاصل درمان است، نسبت داده می شود(بارناسون و همکاران، 2008).
عملیاتی: خستگی درد در این پژوهش بر اساس پرسشنامه خستگی ناشی از درد مزمن بدست می آید.
استرس ادراک شده
نظری: به باور فرد در زمینه میزان استرس خود، استرس ادراک شده می گویند. استرس تحت عنوان پاسخ هیجانی و رفتاری شخصی به برخی از رویداد های ناخوشایند تعریف شده است. جایی که سطح استرس بصورت منفی روی رفتار و اعمال فرد اثر می گذارد )کرنیک ، ولو ،2002، به نقل از مادزلی، 2010).
عملیاتی: استرس ادراک شده در این پژوهش توسط مقیاس 14 ماده ای استرس ادراک شده کوهن و همکاران(1983)، سنجیده می شود.
عاطفه منفی
نظری: عاطفه منفی منعکس کننده آن است که فرد تا چه اندازه احساس درماندگی ، خشم ، تحریک پذیری و روان آزردگی می کند(تسائوسیس و همکاران، 2007).
عملیاتی: عاطفه منفی در این پژوهش بر اساس مقیاس کوتاه شده عاطفه مثبت و منفی پاناس(واتسون، کلارک و تلگرن، 1988)، سنجیده می شود.
۱-۷- متغیرهای پژوهش
متغیر مستقل: آموزش رفتار درمانی شناختی و استرس زدایی مبتنی حضور ذهن و ترکیب این دو مداخله
متغیر وابسته: خستگی درد، استرس ادراک شده و عاطفه منفی
متغیرهای کنترل: دامنه سنی، سطح تحصیلات و مدت زمان ابتلا به درد مزمن
فرم در حال بارگذاری ...
[دوشنبه 1399-12-25] [ 04:18:00 ب.ظ ]
|