هنوز مشخص نیست چه مکانیزمهایی باعث می‌شوند افرادی که از لحاظ زیستی آمادگی دارند افسرده شوند یا دوره های منیک داشته باشند. در حال حاضر، معتبرترین نظریه های زیستی روی تغییر عملکرد انتقال دهنده ی عصبی به عنوان علت اختلال‌های خلقی تمرکز دارند. چون دانشمندان نمی توانند فعالیت انتقال دهنده های عصبی در مغز انسان را مستقیماً مشاهده کنند،پژوهش در این زمینه باید بر تحقیق روی حیوانات و مشاهده ی افرادی که داروهای خاصی مصرف می‌کنند، متمرکز باشد.

 

با این که عوامل زیستی برای شناختن اختلال های خلقی اهمیت دارند، بدیهی است که عوامل روان شناختی هم نقش مهمی در آگاهی یافتن از آن ها دارند. هر یک از دیدگاه های نظری عمده در این حوزه، مطالبی برای آگاهی یافتن از علتهای افسردگی ارائه می‌دهند ( کاپلان، ۱۳۸۶).

 

نظریه های قدیمی روان کاوی درباره ی اختلال های خلقی به موضوعات ضایعه یا فقدان و احساسهای طرد پرداخته‌اند (۱۹۱۱/۱۹۶۸ ، Abraham).نظریه های بعدی روان پویشی روی فرایندهای درون روانی به عنوان اساس اختلال‌های خلقی تمرکز کردند وبر فقدان تأکید کمتری نمودند.

 

امروزه در بسیاری از پژوهش ها، روایت درمانی به عنوان درمانی بر برخاسته از رویکرد روایت و مستقل از خانواده درمانی مورد بررسی قرار گرفته است.به نظر می‌رسد که رویکرد روایت درمانی با در نظر گرفتن سطوح ضمنی و تمثیلی تجارب مراجعین، برونی سازی مسأله، افزایش سطح ارتقاء شخصی، اثر درمانگران در شکل گیری روایت ها وداستان های فردی می‌تواند نقش مهمی در کاهش نگرانی افراد از ظاهر جسمانی خود ایفاء کنند. از این رو در این فصل از تحقیق پیش رو، با بهره گرفتن از نظریات و مدل‌های تئوریک راجع به روایت درمانی و افسردگی تلاش شده است تا تعاریفی جامع از متغیرها به دست داده شود و با بررسی تحلیلی این نظریات و سیر تاریخی آن نقاط ضعف و قوت هر کدام مورد مقایسه قرار گیرد. در ادامه با مرور منابع و تحقیقات پیشین، اهداف کلی و خط سیر تحقیق استخراج و مورد استفاده قرار گیرد.

 

فصل سوم

 

روش پژوهش

 

 

 

۳ – روش پژوهش

 

در این فصل پس از معرفی طرح پژوهش، به جامعه آماری،گروه نمونه مورد مطالعه و روش نمونه گیری،ابزار و مقیاس های پژوهش، روند اجرا وروش تجزیه و تحلیل داده ها اشاره می شود.

 

۳-۱ طرح پژوهش

 

طرح کلی این پژوهش با توجه به اهداف و ماهیت پژوهش از نوع پژوهش های نیمه آزمایشی و طرح پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه کنترل می‌باشد.

 

۳-۲ جامه آماری،آزمودنی ها، شیوه ی انتخاب و جایگزینی

 

جامعه آماری این پژوهش را کلیه ی زنان خانه دار مراجعه کننده به مراکز روان درمانی و مشاوره بهزیستی شهر ابرکوه در سال۱۳۹۴-۱۳۹۳ تشکیل می‌دادند. بر اساس آمار دریافتی از مراکز درمانی و مشاوره تعداد کل زنان خانه دار افسرده ۳۵ نفر بوده است.

 

نمونه گیری در این پژوهش، بر اساس نمونه گیری در دسترس صورت گرفته است. ‌به این منظور ابتدا با مراجعه به مراکز روان درمانی و مشاوره ‌و بهزیستی شهرستان ابرکوه زنان خانه دارافسرده را که ‌به این مراکز مراجعه می‌کنند شناسایی شده و در مرحله بعد تست افسردگی، بر روی افراد ارجاع داده شده اجرا شد. آزمودنی هایی که نمره های آن ها بین (۳۵-۱۷) بود، انتخاب شدند سپس مصاحبه تشخیصی به وسیله پژوهشگر و با همکاری یک روان شناس بالینی صورت گرفت در نهایت ۲۰ نفر از بیماران به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. سپس آن ها به گونه تصادفی (زوج و فرد)در دو گروه آزمایشی و کنترل جایگزین شدند. هر فرد با داشتن ملاک های زیر به عنوان عضو نمونه ی پژوهش وارد درمان می شد.

 

– دارا بودن ملاک های تشخیصیDSM-IV برای اختلال افسردگی.

 

-داشتن نمره کمینه ۱۷ ‌و بیشینه ۳۵ در پرسشنامه ی افسردگی بک نسخه ی دوم.

 

-داشتن سن بین ۵۰-۲۰ سال.

 

-داشتن تحصیلات کمینه سیکل و بیشینه لیسانس.

 

-عدم دریافت درمان های دارویی پیش ‌از پژوهش.

 

-موافقت مراجعه کننده جهت شرکت در پژوهش.

 

برای انجام این پژوهش از پرسشنامه افسردگی بک و دوره مبتنی بر روایت استفاده شده است.

 

۳-۳ ابزار و مقیاس های پژوهش

 

ابزار سنجش افسردگی در این تحقیق پرسشنامه ی افسردگی بک نسخه ی۲ (BDI-II) است.

 

(BDI-II) به عنوان یک ابزار خود گزارش دهی برای سنجش شناخت های وابسته به افسردگی به شکل گسترده به کار گرفته شده است. بیست و یک عبارت موجود در این پرسشنامه، از مشاهده ی نگرش ها و نشانه های نوعی بیماران افسرده به دست آمده است (Beck و همکاران، به نقل از گراث مارنات، ۱۳۷۳).

 

این عبارت ها هر یک بر حسب شدت وضعیت گزارش شده به وسیله بیمار از ۰ تا ۳ نمره گذاری می شود. نمره های ۰ تا ۹ حاکی ازحداقل افسردگی و یا عادی بودن می‌باشند. نمره های ۱۰ تا ۱۶ افسردگی خفیف، ۱۷ تا ۲۹متوسط و ۳۰ تا۶۳ افسردگی شدیدرا نشان می‌دهند(بک، به نقل از غرایی،۱۳۸۲). نسخه ی بازنگری شده این پرسشنامه (BDI-II) در مقایسه با نسخه ی نخست،بیشتر با DSM-IV همخوان است و تمام عناصر افسردگی بر اساس نظریه ی شناختی را نیز پوشش می‌دهد (نظیری، ۱۳۸۹).

 

بررسی Beck ، Steer و Garben شدت علام افسردگی را در بیماران و جمعیت بهنجار نشان می‌دهد.آن ها ضریب ثبات درونی این نسخه را ۷۳/. تا۹۲/. با میانگین ۸۶/. و ضریب آلفا را برای بیماران،۸۶/. وبرای غیر بیماران ۸۱/.گزارش نمودند (غرایی،۱۳۸۲).

 

برای روایت درمانی در این پژوهش از برنامه آموزش جلسات روایت درمانی آموزشی محقق ساخته استفاده شده است.در این راستا برخی افراد از روش های دیگری برای آموزش روایت درمانی استفاده کرده‌اند که به اختصار اشاره می‌کنیم.

 

Bernz (2000) با بهره گرفتن از فرم مصاحبه Mc Adams (2001) با بررسی روایت های زندگی افراد میانسال و مسن کم درآمددریافت که افراد علی رغم عدم تغییر شرایط سخت زندگی با افزایش سن نگاه مثبت تری به زندگی دشوار خود پیدا می‌کنند و از ارائه یک روایت طوفان و مشغولیت، به گزارش یک روایت راندن آرام و واضح تغییر جهت می‌دهند (نظیری، ۱۳۸۹).

 

در مقاله اثر بخشی روایت درمانی گروهی بر نگرانی از بدریختی بدن در دانشجویان دختر که برنامه روایت درمانی آن از طرح درمانی اقتباس شده از برنامه ی درمان White & Epston (1990) نوشته شده است که در ده جلسه،شصت دقیقه ای روی گروه آزمایش اعمال شد.

 

۳-۴ روند اجرای پژوهش

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...